loading...

دختری با گوشواره های مرواریدی

از رنجی خسته ام که از آن من نیست

بازدید : 1280
دوشنبه 7 ارديبهشت 1399 زمان : 21:21

فکر کنم به هنون اندازه که من با دوست داشتن بیگانه ام دوست داشتن هم بامن بیگانه است. امروز سال بلوارا خوندم تمام مدت دلم حسینایی خاست که بوی خاک بدهد که بوی خاک بگیرم از وجودش.. دلم برای سبک سری واحمقی نوش افرین داستان سوخت وبرای مردنش گریه کردم.. دلم اتفاقی خاست فرق نمیکند به اندازه یه روز یه هفته یک ماه فقط به اندازه حسینا ونوش افرین شیرین باشد. .. نمیدونم شاید این عشق‌ها فقط برای شخصیتهای توی داستانها وفیلمها ااتفاق میفته... شاید یه روزی منم برم توی داستانها.. داستانها همیشه به عشق نیاز ندارند به کسایی که عشق را بلد نیستند هم احتیاج دارند... فکر نکنم دیگه جرئت نکنم سال بلوارا با تمام تلخی‌های زیاد وشیرینی کم اش بخونم ولی همیشه یه جایی از ذهنم میمونه وبوی خاک منا یادش میاندازه...

فکر میکنی من دیوانه ام؟
نظرات این مطلب

تعداد صفحات : 0

آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 5
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 5
  • بازدید کننده امروز : 6
  • باردید دیروز : 39
  • بازدید کننده دیروز : 5
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 47
  • بازدید ماه : 452
  • بازدید سال : 28555
  • بازدید کلی : 32455
  • کدهای اختصاصی